استاد خليل الله خليلي
 
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید سلام و احترام خدمت شما عزیزان بازدید کننده! با اظهار سپاس از بازدید تان، لطفاً برای هرچه بهتر شدن وبلاگ من، مرا از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سالم تان بهره مند سازید. تشکر کامران kamran.8194@yahoo.com



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 192
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 197
بازدید ماه : 563
بازدید کل : 248368
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه

اسما خداوند متعال %

« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
لطفاً این صفحه را با دوستان تان به اشتراک بگذارید 32 کلمه

Speed test

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ این صفحه را به اشتراک بگذارید
بهارســـــــــــــــــــــــتان
علمی، فرهنگی، اسلامی، تفریحی، ورزشی
پنج شنبه 21 بهمن 1389برچسب:, :: 11:32 ::  نويسنده : کامران

استاد خليل الله خليلي

محقق، نويسنده و شاعر بزرگ معاصر

دكتور شمس الحق آريانفر

 

استاد خليل الله خليلي، در حيات اجتماعي و ادبي جامعة ما، يك استثنأ و يك پديدة ناتكرار است، چه استثنايي فراتر از اين كه در آغاز زيست آگاهانه و در فرجام حيات، با آوارگي و اندوه همنشين است.

خليل الله فرزند ميرزا محمد حسين خان، تازه يازده سال داشت كه پدرش به دست امان الله خان شهيد گرديد، اموال شان مصادره شد و اين طفل 11 ساله در معرض رنج و آوارگي شديد قرار گرفت كه صحبت و تماس با او و خاندانش جرم بود.

استاد صلاح الدين سلجوقي در نخستين ديدارش از خليل الله، اين وضعيت را چنين به تبيين آورده است:

"من به كابل آمدم به سراغ بازماندگان مرحوم مستوفي الممالك، شدم و شنيدم كه در بين عايله مرحومي پسري از او باقي مانده است كه به جرم ناكردة پدر، به گوشه يي محصور و متواري است.  من با اينكه بعضي از دوستاني كه عقل نزد ايشان عبارت است از اختناق حس و قلب و ضمير، مرا از اتصال به فرزند مستوفي الممالك منع مي نمودند، خود را به جناب خليل الله كه اكنون استاد ماست رسانيدم.

(كليات اشعار، ديدگاه استاد سلجوقي ص625)

اگراين يك سرنوشت استثنايي است ؛ بعد از تحمل يك دهه رنج، آوارگي و بي كسي تبارز خليل الله به عنوان يكي از شخصيت هاي انقلاب امير حبيب الله كلكاني، استثنايي ديگري است كه نبوغ و استعداد ذاتي آن را به نمايش مي گذارد. چه، با وجود فتنه ها، به استحاله نرفت كه از لاي دود و آتش بي رحمي ها، چون آذرخشي درخشيد و در معركه ها ومصاف ها قامت آراست.

با سقوط امير حبيب الله كلكاني، بارديگر اين مرتبه مدت 20 سال آوارگي و تبعيد را از سال 1308 1328 در تاشكند و هرات و قندهار سپري كرد، و در يك استثنا ديگر، بي آنكه ذليل شود، سرافراز قامت افراشت. به دربار آمد، اما مديحة نگفت و در همان هنگام علم دار چنين رجز خواني شد:

فرزند ناز پرور مهد تنعمم

چون من كسي نديده درين ناز پروري

عهد تجمل پدر نامدار من

روشن بود به خلق چو خورشيد خاوري

تاراج گشت گلشن آمال من دريغ

از جور روزگار به تاراج بربري(1)

در پايانة عمر، استاد خليلي برخلاف، مسير روشنفكرنماها، از بهشت موعود آنها (اروپا و امريكا) بسوي برهنه گان و آوارگان حركت كرد و در كنار برهنه پايان تاريخ جان داد، و اين بزرگترين استثنايي است كه در محيط روشنفكري ما، تا هنوز ثبت ديگري ندارد.

استاد خليل الله خليلي، در سال 1909 ميلادي برابر با 1288 خورشيدي در كنار رود كابل، در باغ جهان آرا(2) در يك خانوادة بزرگ و محتشم به دنيا آمد. پدرش ميرزا محمدحسين خان، نايب سالار ملكي و نظامي و مستوفي الممالك عهد اميرحبيب الله خان بود.

مادرش دختر عبدالقادر خان صافي و خواهر عبدالرحيم خان نايب سالار هرات، وزير فوايد عامه و معاون صدارت عهد ظاهر خان بود ،كه در حمايت خليلي از حادثات روزگار نقشي داشت.

خليلي هفت ساله بود كه مادرش وفات كرد و در 11 سالگي از پدر ماند. پدر خليلي را امير امان الله از آن جهت شهيد كرد، كه در رقابت هاي دربار، از قدرت يابي امان الله حمايت نمي كرد.

مستوفي الممالك شخصيت توانا و زباندار بود درعقدة امان الله را نسبت به او چنین گويند: امان الله وقتي قدرت يافت، هدايت داد، مستوفي الممالك را در جايي بكشند كه او ببيند و هرگز برايش اجازه ندهند؛ تا نزد او آيد كه اگر با او مقابل شود، شايد با زبان و ارادة كه دارد، تصميم شاه را تغيير دهد.

مستوفي الممالك را در محل امروزي كتابخانة عامه اعدام كردند و امان الله خان از داخل قصر ستور وزارت خارجه، آن را تماشا نمود. (3)

خليلي بعد از مرگ پدر، يتيم و آواره و مورد غضب واقع گرديد، مدت سه سال در كابل و تركستان اندوه هاي روزگار را تجربه كرد. در همين آوان تحت راهنمايي مامايش عبدالرحيم خان صافي، به آموزش خصوصي همت گماشت. صرف و نحو و قاعده عربي را فرا گرفت. علوم ديني و ادبيات را با اشتياق فراوان آموخت. در مكتب ميربچه كوت درس خواند،‌ در سال 1925 ميلادي، 1304 شمسي آموزش مكتب را به پايان آورد و بعد از آن به كار هاي رسمي آغاز نمود.

وظايف رسمي:

استاد خليلي، نخستين بار به عنوان مامور در بخش محاسبات وزارت ماليه داخل كار شد و در سال 1307 كه امير حبيب الله كلكاني به قدرت رسيد، خليلي را كه داغ ديده عهد اماني بود، به حيث مستوفي در ولايت بلخ مقرر نمود.

در سال 1308 با قدرت يابي نادرخان، خليلي كشور را ترك كرد و به بخارا و تاشكند رفت. ازين كه در نخستين تجاوز شوروي ها به افغانستان، در عهد حبيب الله كلكاني، خليلي با داملا آدينه محمد عرب، در مقابل آن قوا اعلان جهاد و جنگ نموده بود، در حين آوارگي، روسها، مدتي او را زنداني ساختند. بالآخره نادرخان عفو عمومي اعلان كرد و خليلي، نزد ماماي خود عبدالرحيم نايب الحكومه هرات رفت.

وقتي عبدالرحيم خان به صفت وزير فوايد عامه به كابل آمد، خليلي نيز با او آمد و مدير شعبه تحريرات مقرر گرديد.

در سال 1324،‌ اقوام صافي كنر برضد حكومت قيام كردند. عبدالرحيم خان به جرم همدستي با آنها، زنداني شد و خليلي نيز با او به زندان افتاد. بعد از مدتي از حبس رها و به قندهار تبعيد گرديد.

بعد از كنار رفتن هاشم خان، كه شاه محمود خان به حيث صدراعظم تعيين شد، استاد خليلي به گونة فراوان تبعيديان ديگر،‌ عفو گرديد، به كابل آمد و به حيث استاد در فاكولته ادبيات مقرر شد.(4)

در سال 1328 در كابينة شاه محمود خان، به حيث منشي مجلس وزرا مقرر گرديد. در سال 1330، با حفظ سمت قبلي، به حيث رئيس مستقل مطبوعات، در كابينه جا گرفت.

در سال 1332 زماني كه داوودخان صدراعظم شد،‌ مشاور مطبوعاتي ظاهر شاه شد.

در سال 1329  بحيث وكيل و نماينده مردم جبل السراج در ولسي جرگه انتخاب گرديد ودر همين روزگار نهاد سياسي، "زرنگار" را ايجاد كرد.

بعد ازاين سفير افغانستان در عربستان سعودي مقرر شد و در سال 1348 سفير افغانستان در بغداد تعيين گرديد كه به طور غير مستقيم در سوريه، بحرين، كويت، اردن، قطر و ابوظبي هم از افغانستان نمايندگي مي كرد.(5)

بعد از سال 1357 كه در افغانستان كودتاي كمونيستي پياده گرديد، خليلي وظيفه سفارت را رها كرد و روانه اروپا و امريكا شد.

با تشديد جهاد در برابر شوروي و سرازير شدن، خيل آوارگان ازكشور به پاكستان، استاد خليلي اروپا و امريكا را رها كرد و در كنار آوارگان به پاكستان آمد. اگر ضعف پيري توان جهاد مسلحانه را از او سلب كرده بود، با قلم و بيان خود، جهاد را آغاز كرد.

از جهاد و مجاهدان گفت و از آزادي و استقلال ميهن، و بالآخره با همين آرزو و آرمان، در 14 ثور سال 1366 خورشيدي، در پاكستان پدرود حيات گفت و در شهر پشاور در حضيرة رحمن بابا به خاك سپرده شد.

مقام ادبي استاد خليلي:

از استاد خليل الله خليلي حدود 60 اثر درنظم، نثر ادبي و تاريخي و ترجمه برجاي مانده است. به استناد اين آثار و با تصديق همه فرزانگان عرصه فرهنگ و ادب، استاد خليلي، از استادان مسلم وبي بديل نظم و نثر كشور ما در روزگار معاصر مي باشد؛ تا جايي كه غزلسراي بزرگ، قصيده سراي توانا، شاهنشاه سخن دري، و بيهقي روزگارش خوانده اند.

خليلي و شعر:

شعر و سرايش در خليلي، تركش عقده هاي انباشته، فوران اندوه، جرقه و انفجار آتش فشاني است كه خونابه هاي دل و مذابه هاي داغ جگر پاره اش را بيرون مي ريزد. شعر خليلي فرياد آهي است كه تا آسمان قامت كشيده است.

آهي كه نيمه شب زند از سينه سرهمي

از گنبد سپهر نمايد گذر همي

خليلي از نخستين سروده اش كه مرثيه اي است در شهادت پدر، تا واپسين آفريده هايش، اندوهي را به نوا آورده است كه براو تحميل شده و آزادي را فرياد زده است كه از او دريغ داشته اند.

ناله به دل شد گره، راه نيستان كجاست

سينه قفس شد زغم طرف بيابان كجاست(6)

خليلي سرايشگر اندوه و آزادي است. عاشقانه ترين غزل هايش، انباشته از اين اصل ها است.

تاجايي كه مي شود گفت، خليلي اصلاً غزل عاشقانه ندارد. از عناوين و محتواي همه پارچه هاي شعرش اندوه مي تراود و فرياد آزادي مي ريزد. آن كه از درد خليلي آگاه نيست، شايد انگارد كه خليلي از جفاي معشوق مي نالد؛ اما آشنايان، غم بزرگ او را كه تا آخر عمر رهايش نكرد خوب مي شناسند. به اين عنوان ها توجه نماييد كه سرلوحة غزلهاي اوست:

جاي آه، جنازه مظلوم، تابش شمشير، قطره هاي خون شده، زندان، دل خونين، فرياد جنون، كه متن غزلها نيز چنين است به گونة نمونه مي آوريم:

عنوان غزل                                                        يك بيت گونة نمونه

 

ظلمت سرا                                 شب عمرم درين ظلمت سرا با دردوغم بگذشت

ندارم بعدازين چشم اميد از روزن فردا(7)

گوشة قفس:

به خون و اشك نگارين نمود صفحة دل

چو طرح هستي ما خانة قدر مي ريخت(8)

ميوة تلخ:

من به پيكار حوادث مي روم با تير آه

از فلك گيرم اگر رنگين كمان بايد مرا(9)

طفل اشك:

در رگم خون، در برم دل، درتنم جان مرده است

واي برمن طفل اشك من بدامان مرده است(10)

طوفان مرگ:

آواره تر زمن همه روزگار نيست

يك موج در جهان چو دلم بيقرار نيست(11)

 برعاشقانه ترين غزلهاي خليلي، كه با عناوين ناب عشقي مزين است، نيز به گونه عجيبی، همين ويژگي را بر مي تابد. سخن از عشق است و بيان اندوه زمان و فرياد رهايي. چند غزل را به عنوان شاهد مي آوريم. به ديوان خليلي رجوع نمائيد و اين رمز نگفته را تماشا كنيد.

عنوان غزل هاي عاشقانه:                                     يك بيت به گونة نمونه

 

 

 

 

فيض عشق:

سوختم از ناتواني مشت خاكستر شدم

كيست جز تو تاكند آتش زخاكستر بيا(12)

سنبل گيرا:

اي مرغ شباهنگ بيا هردو بناليم

تاخون چكد از گرمي آوايي كه امشب(13)

دست الفت:

آسمان گر از سرمن دست الفت برگرفت

سايه سرو روانت از سرمن كم مباد(14)

كلبة عشق:

خانه شهر مرا گرچه فلك داد بباد

كلبة عشق بدان مهر ونشانست كه بود(15)

كعبة دل:

سالها در آتشيم وشام ماپايان نيافت

اي خوشا پروانه كزيك پرزدن جان مي دهد(16)

خليلي با آنكه مدتي را در دربار زيست، اما هرگز مدح نگفت و خويش را ذليل نساخت و شاه زمان را چنين مخاطب ساخت:

گرگويم عمرت از هزار افزون باد- قوليست خطا

ورگويم دشمنت واژگون باد- اين نيست دعا

اميد من آن است كه در روز جزا- در پيش خدا

نامت به شمار عادلان موزون باد- اينست دعا

خليلي استاد بي بديل نثر:

استاد خليل الله خليلي كه آغازگر شعر نو، در افغانستان است. نظم و نثر پيشين را در خويش به تماميت هضم نموده بود، در شعر و به خصوص قصيده فرخي سيستاني و در نثر ابوالفضل بيهقي را،‌ فرا ديد مي آورد. كاربرد واژه ها، دوري از تعقيد وتنافر حروف وكلمات، بيان رسا و آهنگين و استوار، نثر خليلي را در ميان همگنانش، شكوه و برتري خاصي بخشيده است.

بجاست كه دانشمندي در زمينه مي نويسد:

"در نثر به شيوة بيهقي... سخن مي راند مضامين در پيشگاه خامه تواناي او چون ابريشم تافته و منقاد است. نثرهاي شوخ و شيوا و قطعات روان و زيباي او شاهد اين مدعاست.(17)

سعيد نفيسي نويسندة بزرگ ايران مي گويد: "نثر فصيح و بليغ و سليس خليلي مارا به ياد محدودي از سخن سرايان مي اندازد كه از نظم ونثر به يك پايه برخوردار بوده اند."(18)

نمودهايي از نثر خليلي مي آوريم؛ تا برهاني باشد، استواري، پختگي و شيوايي نثر خليلي را:

بيان سليس و ريخته:

"گردش روزگار و تطور ليل و نهار، غزني را ويران كرد. آن بقعه نو را به گور تيره بختان تبديل داد. كاخ فيروزه را آتش زد... پرچم محمودي را ملتوي ساخت؛ ولي نتوانست كاخي را كه سنايي برافراخته بود، منهدم سازد."(19)

نثر آهنگين و مطنطن:

"شيهة اسپان كوچك، آن برج و باروي شهرستان عظيم را به لرزه در مي آورد يرليغ قتل و فرمان غارت داشتند. يا ساي آنها فقط و فقط كينه و كشتار بود. شهرهاي آبادان را مسلخ آدمي زادگان مي كردند، مي گرفتند و مي كشتند و مي سوختند و مي رفتند."(20)

توصيف مستقيم:

"باباي ميرگن ميرافگن كوه پيماي صحرا نورد دريا گذار شكاري ما، نامش پردل بود. چشمهاي تنگ و عميق به كبودي گلهاي كاسني و ريش انبوه كوتاهش، به زردي گل ميخك بود."(21)

تصوير سازي:

"آنگاه بر زوي سياهش را مي پوشيد، چموس هاي نرم ساقدار شكري گونه اش را به پا مي كرد، چكمن بركي آستين بلندش را به شانه مي افگند، كلاه نمدين باراني اش را برسر، ودستار كوچكش را بدست مي گرفت، مست و مغرور از خانه بدر مي شد و ديگر كشور خلوت وخاموش آشوكارا قلمرو بلامنازع خود مي دانست."(22)

بيان هنري هدفمند:

"بابه پردل... به حيوانات بي آزار سخت مهربان بود. سعي مي كرد هميشه با جانوران درنده پنجه نرم كند. هرگاه پلنگي را مي كشت و گرگي را ازپا در مي آورد و روباهي را صيد مي كرد، گويا وظيفة بشري خود را... انجام مي داد... هميشه بر كشتة آهوان مي گريست. بر نعش گوسفندي كه گرگ آنرا دريده بود، دريغ مي خورد. بركبكي كه شاهين سينة گرمش را شكافته بود، ندبه مي كرد. هرجا لانة شاهين و عقاب را مي ديد ويران مي كرد."(23)

"... هرجا گلي مي ديد كه از سينة كوه سربرآورده دور آن را، احاطه مي كرد."(24)

آثار استاد خليلي

ازاستادخليل الله خليلي درحدود ۶۰ كتاب ورساله به گونه مجموعه شعر. تحقيق تاريخي وادبي .داستان ، ترجمه ، ومقالات برجامانده است

آثار چاپ شده :

 عقاب زرين ،   طبع كابل

 قرائت فارسي، براي صنوف يازده ودوازده دوجلد طبع كابل.

ديوان اشعار جلد اول طبع كابل

ديوان اشعار ، به كوشش اميدوار هراتي ،تهران ، ۱۳۴۱

مجموعه اشعار.تهران، بنياد فرهنگ اْيران ،۱۳۷۲

هرات،( آثار و رجالها) عربي طبع بغداد.

رباعيات، طبع كابل وطبع لندن باترجمة انگليسي وعربي

برگهاي خزاني ،طبع كابل

ترجمه برخي ازآثار ناگوار

- آثار هرات. درجغرافيا، تاريخ ومعرفي دانشمندان وهنرمندان هرات درسه جلد چاپ مطبعه فخريه سلجوقي، هرات سال ۱۳۰۹

- ترجمه يك قسمت تاريخ فتوحات اسلامي -  طبع هرات.

احوال وآثار حكيم سنايي چاپ نخست  ۱۳۱۵ چاپ دوم ۱۳۵۶

- تنقيح ادبي ونگارش ترجمه وتفسير ۱۲ جزا ول تفسير شريف كه ازاردو به دري ترجمه شده به تفسير كابلي شهرت دارد.

- سلطنت غزنويان، چاپ كابل ۱۳۳۳

فيض قدس- پيرامون زيستنامه وآثار حضرت بيدل چاپ انجمن تاريخ سال ۱۳۲۴

- پيوند دلها(ضميمه برگهاي خزاني) شرح مسافرت استاد خليلي به ايران وخطابه در تالار موزة ايران باستان ودبيرستان فروع مشهد- تهران  ۱۳۳۶

- ني نامه- نكاتي پيرامون زيستنامه مولانا جلال الدين محمد بلخي ومثنوي معنوي- نحشيه تعليق برني نامه مولانايعقوب چرخي ورساله النائيه نورالدين عبدالرحمن جامي

- نورهان، خطابة خليلي دربازگشت ازايران در تالار رياست مطبوعات ۱۳۲۶ ومطبعه معارف.

- دربارة يك نسخه قديم كليات حكيم سنايي: معرفي نسخه قلمي وبحث انتقادي پيرامون روشن ساختن نكاتي درزمينة حيات واشعار سنايي به استناد آّن چاپ، ۱۳۳۸ ازطرف وزرات تجارت.

- يمگان رساله يي درزمينه معرفي وتثبيت مزار حضرت حكيم ناصر خسرو دريمگان بدخشان  به استناد وثايق بدست آمده ازمتوليان مزاز حكيم  چاپ نخست عقرب ۱۳۳۸  مجلة ژوندون.

چاپ دوم قوس ۱۳۳۸ به گونه رساله مستقل چاپ سوم ضميمه شماره(۱۴) مجله حجت ۱۳۶۹.

- ازبلخ تا قونيه- ترجمه از اخبار واحوال مولينا جلال الدين بلخي كه ازشرح ومتون معتبر به گونه التقاطي اختصار وتهيه شده است چاپ مطبعة دفاع ملي.

درويشان  چرخان- كه با بيان محمد شريف مترجم سفارت افغاني در بغداد بوسيله خليلي نگارش يافته ودرسال ۱۳۵۵ چاپ شده است.

- رساله آرامگاه بابر- طبع كابل.

- فقهاي لغمان درپغداد، به گونه رساله جداگانه بنام( الفقهاي الغمانيون في بغداد) دربغداد.

- ابن بطوذه في افغانستان به زبان عربي چاپ بغداد سال ۱۹۱۸ .

- پيربزرگ- ترجمه يك مقاله تحقيقي ازمطبوعات عراق در باره غوث الاعظم شيخ عبدالقادر جيلاني قدس سره كه دري وپشتو آن تحت عنوان لوي پير دركابل به گونه رساله جداگانه به چاپ رسيده است.

- زمرد خونين- داستان كوتاه

- مسكوكات دوره هوتكي- درمورد سكه هاي عصر هوتكي كه به گونه مقاله هاي تحقيقي به زبان دري درمجله ژوندون چاپ شده وبعدبه زبان عربي به گونه رساله جداگانه دربغداد چاپ شده است.

فهرست كتب مخطوط  كتابخانه سلطنتي در ۴۰۰ صفحه.

- گزارش حيات درسه جلد

استادخليلي دردوران مهاجرت درپاره افغانستان ،جهاد ،آزادي كتابهاي نوشت كه از آن شماراست اين آثار:

1- يار اشنا- (علاقه علامه اقبال به افغانستان) باترجمه اردو چاپ (رهبري جمعيت اسلامي افغانستان) بكوشش وترجمة ببرك لودي مجاهد افغاني.

2- نيايش چاپ( رهبر جمعيت اسلامي افغانستان) بكوشش ببرك لودي مجاهد افغاني.

3- مسجد جامع هرات چاپ (محترم محمد نسيم يوسف مجاهد افغاني)

4- پنجشير وقهرمان مسعود- چاپ زبان دري(صفي الله ثبات مجاهد افغاني)

5- پنجشير وقهرمان مسعود- چاپ زبان فرانسوي (طبع پاريس) بكوشش داكتر محمد حيدرمجاهد افغاني

6- ماتمسراچاپ شده (انجمن نويسندگان)

7- نخستين تجاوزروسيه درافغانستان چاپ(رهبري جمعيت اسلامي افغانستان)

8- اياز ازنگاه صاحبدلان- چاپ ( جناب علي نواز گرديزي پاكستاني)

9- ناهيد ودختران قهرمان كابل- چاپ (صفي الله ثبات مجاهد افغاني)

10- زمزم اشك- چاپ (جناب مولانا خالص)

11- عياري ازخراسان- چاپ (انجينر ايوب عضو جمعيت اسلامي افغانستان)

12- ازسجاده تاشمشير- چاپ (رهبر محاذ ملي اسلامي افغانستان)

13- از مدرسه تاسنگر- چاپ (محترم باختري مجاهد افغاني)

14- بهشتي كه درآتشي سوخت- چاپ( رهبرمحاذ ملي اسلامي افغانستان)

15- سوزن زروجامه سپيد- چاپ مجلة سروش)

16- غوث الاعظم- چاپ (رهبرمحاذ ملي اسلامي افغانستان) بزبان دري و اردو

17- سرور راستان چاپ (رهبر جبهه ملي نجات)

18- ببارگاه محمدي چاپ (صفي الله ثبات مجاهد افغاني) بار اول ،به بارگاه سعي چاپ (رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران دراسلام آباد) باردوم.

19- تجليل سالگردامام رباني(رح) چاپ جناب فضل الرحمن (مجدي)

20- كاروان اشك- چاپ (رهبر محاذ ملي اسلامي افغانستان)

21- داستاني ازداستانها- چاپ (مجاهدين نورستان)

22- مادران گلگون كفن- چاپ (رهبر جمعيت اسلام افغانستان)

23- جشن آزادي ملت پاكستان- چاپ(صفي الله ثبات مجاهدافغاني)

24- پيام سلطان محمود- چاپ( رهبرجمعيت اسلامي افغانستان)

25- اشك هاوخونها(برگزيدة ازجزء سوم ديوان اشعار- چاپ (رايزني فرهنگي سفارت جمهوري اسلامي ايران در اسلام آباد)

26- جام نياز به تقريب مولود فرخندة نبوي

رسايل وكتب طبع ناشده:

1- قهرمان كوهستان

2- خواجه سبز پوش

3- نماز عاشقان

4- پادشاه دوراهي

5- دوشنبه نامه

6- مراسلات

7- زندگي درروستا

8- رويت ها وروايت ها

9- بلخ درادب عرب

10-ابوزيد بلخي

11- سفراي افغانستان( ازمحمود تامحمود)

 

عناوين برخي ازمقالات:

 استاد خليل الله خليلي به عنوان نويسنده وپژوهشگر خبير، مقالات و نوشته هاي فراواني نيز دارد كه دركتابها ومجلات  كشو ربه گونه غير مستقل ومجلات كشور هاي عربستان ،ايران ،مصر،عراق ،تركيه پاكستان ،بچاپ رسيده برخي ازان نوشته ها ومقالات اين هاست:

مقدمه بررساله مدفن امام يحيي نوشتة محمد طاهر نسيم كه درسال ۱۹۷۶ دربغداد به نشر رسيده است.

 مقدمه  بر ديوان غزليات محمود نفيسي برتاريخ افغانستان ،مجله   آريانا سال اول شماره دوم اول حوت ۱۳۲۱.

 سجاوند كجاست وسجاونديان كه بودند؟ مجله آريانا سال او شماره چهارم ثور ۱۳۲۲

 سجاوند وسجاونديان- مجله آريانا سال اول شماره هشتم سنبله ۱۳۲۲

 حضرت سلطان ابراهيم عارف بلخي- آريانا  سال دوم شماره ۱۲ جدي ۱۳۲۳

 فرخي آريانا سال سوم شماره نهم- ميزان ۱۳۲۴.

 ابونصرمشكان رئيس ديوان رسالت- آريانا سال سوم شماره دهم عقرب ۱۳۲۳

 اياز ايماق- آريانا- سال دوم-  شماره يازدهم قوس ۱۳۲۴.

 صوفي ونخستين صوفي دراسلام- آريانا سال سوم، شماره دوازدهم جدي ۱۳۲۴

 يك نسخه تفسير خطي فارسي- آريانا سال هفتم، شماره اول دلو ۱۳۲۷

- چارعنصر- اريانا سال سيزدهم، شماره هاي ۱ ۲ ۳ سال ۱۳۲۴

 

پانوشت ها:

1- كليات اشعار، قطعات، تهران 1373، ص313

2- كي كيست در فرهنگ برون مرزي افغانستان، تدوين رسول رهين، سويدن، 1384،‌ص 104 محل تولد او را باغ شهرآراي كابل نوشته است.

3- به نقل از زبان استاد واصف باختري انديشه ورز ادبيات شناس معاصر.

4- كي كيست، همان ص105: خليلي... به پايتخت مراجعت نمود و در سمت معاون پوهنتون كابل آغاز به كار كرد.

5- مشاهير افغانستان، سيد محي الدين هاشمي، ترجمه ادبيار زرينگر، پشاور، 1378، ص75

6- كليات اشعار، ص7

7- كليات اشعار، ص3

8- همان، ص5

9- همان، ص4

10- كليات، همان، ص 8

11- همان، ص9

12- همان، ص3

13- همان، ص7

14- همان، ص10

15- همان، ص 17

16 همان، ص17

17- كليات به كوشش اميدوار هراتي، تهران، مقدمه ص10

18- همان، ص 232

19- خليل الله خليلي، احوال و آثار حكيم سنايي غزني، كابل انتشارات بيهقي، 1360، ص11

20- خليل الله خليلي، ني نامه، كابل، انجمن تاريخ 41

21- خليل الله خليلي، زمرد خونين، نشرات بيهقي، 1355، ص14

22- خليلي، زمرد خونين،‌ همان ص2

23- 24 خليلي، زمرد خونين، همان ص4-5



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب